سخنی با خانواده و درمان کودکان

به نام خدای مهربان
نقش خانواده در مسیر درمان دوازده قدم:
از آنجایی که لکنت مسئلهای کاملاً ذهنی است و دردهایی که یک شخص دارای لکنت متحمل میشود مانند دردهای شکستگی دستوپا نمایان نیست تا بهتناسب آن از شخص انتظارات بجا و معقولی داشته باشیم، بنابراین نیاز است که قبل از شروع مسیر درمان، خانواده و اطرافیان ما نیز با عارضهی لکنت آشنا شوند و آن را بهتر بشناسند.
در حوزهی لکنت صحبتهای ضدونقیض زیادی وجود دارد و اینها همگی به موضوع «ذهنی بودن لکنت» بازمیگردد، زیرا همه در « لب و دهان» ما لکنتیها به دنبال علت لکنت هستند و در آخر، وقتی چیزی نمییابند، به ناشناخته بودن آن شهادت میدهند.
بسیاری از محققان توصیفات خود را از لکنت مانند داستان مولانا و توصیف «فیلی در تاریکی» بیان میکنند و با این شناخت ناقص و اشتباه از مسئله، هر یک شروع به تجویزهای گوناگون میکنند و این کار سرآغاز کلاف سردرگم درمان لکنت است. به همین خاطر نیاز است که این قسمت در اختیار کل اعضای خانواده قرار بگیرد تا آنها نیز با مطالب این کتاب و این مبحث آشنا شوند و در این مسیر، با شناخت بهتر عارضهی لکنت، بتوانند مسائل شما را درک کرده و همراهتان باشند.
- بهراستی لکنت چیست
«باید بدانید که «لکنت» از یک ناروانی کلام بسی فراتر است. فرد لکنتدار فشارهای مختلفی را متحمل میشود که حتی قادر به بیان آنها نیست. روزهایی لکنت او شدت پیدا میکند و او فقط به دنبال آرامش است اما دریغ از یک نفر که او را درک کند؛ و به دلیل عدم شناخت و آگاهی کافی این عارضه از سوی اطرافیان و جامعه، نهتنها مرهمی برای تسکین درد او نمیشوند، بلکه با توصیههای نابجا و نابخردانه و تجویز نسخههای تکراری بر دردهایش اضافه میکنند.
از این بابت افزایش اطلاعات اعضای خانواده بسیار حائز اهمیت است، زیرا وقتی فرد لکنتی در خانوادهی خودش «غریب» است و هزاران بار این نصیحتها را شنیده، احساس بیگانگی عجیبی میکند و دیگر انتظار درک از سوی جامعه را ندارد.»
بنابراین در ابتدا میخواهم بدانید که نحوهی برخورد شایسته با شخص لکنتدار چگونه است و درخواست ما لکنتیها از اعضای خانواده این است که به این نکات دقت کنند؛ شاید این اولین و آخرین درخواست فرد دارای لکنت باشد:
- فقط «خوب گوش کنید» و «شنوندهی خوبی» باشید
با این درخواست شخص میگوید وقتی به صحبتهای لکنتدار من گوش میکنید، خودتان را مشغول کار دیگری نکنید. سرتان را از گوشی بیرون بیاورید و همان مدت محدود را به چشمهای «من» نگاه کنید و فقط به موضوع صحبتها گوش کنید. صحبتها را تکمیل نکنید و نگویید «خوب بسه فهمیدم…».
- جاهای خالی را پر نکنید
اگر کودک شما روی واژهای گیر میکند، صبورانه منتظر بمانید تا صحبت خود را به پایان برساند. بیشتر افراد دارای لکنت از اینکه شنوندههایشان تلاش میکنند تا جملههای آنها را به پایان برسانند، بیزارند و ترجیح میدهند پیش از آنکه شما در گفتارشان دخالت کنید، سریعتر جملهی خود را به پایان برسانند. در این حالت شخص احساس فشار بسیاری میکند و احتمالاً لکنتش شدیدتر میشود.
آیا از گفتن این جملات خسته نشدید؛ جملاتی مثل «آرام باش، نفس بکش، چه عجلهای داری، کمی صبر کن…».
لازم به ذکر است که در میانهی راه درمان، فرد لکنتدار نیاز دارد که بعضی از تمرینها را در حضور شما انجام دهد.
اینجا هم نیاز به همکاری شما وجود دارد: فقط «شنوندهی خوبی» باشید و سعی کنید جلوی خودتان را بگیرید و از بیان «توصیههای درمانی» خودداری کنید.
- منابع تنش را از فرد دارای لکنت دور کنید
یکی دیگر از مهمترین کارهایی که شما به عنوان اعضای خانوادهی فرد دارای لکنت میتوانید انجام دهید این است که تا حد امکان تلاش کنید منابع تنش را از فرد دور کنید؛ یعنی اگر بحثی میان اعضای خانواده وجود دارد، لطفاً آن را با هم حلوفصل کنید تا فرد شاهد تنشها و مشاجرات شما نباشد. فقط با این اقدامات عملی است که میتوانید به فرد کمک کنید آرام باشد؛ نه با پند و اندرز.
- احساس «ترحم» را کمتر به فرد منتقل کنید
اگر از این منظر به قضیهی لکنت نگاه کنید که مسئلهای قابلحل است و مطمئن باشید که فرزندتان در آیندهای نزدیک، روان صحبت خواهد کرد، کمتر نگران خواهید بود و حس ترحم کمتری را به او منتقل خواهید کرد. یادتان باشد بدترین احساسی که به فرد دارای لکنت ضربه میزند، «احساس ترحم» است.
توجه داشته باشید که «آگاهی و عمل به همین چهار مورد، کمک بسیار بزرگی به شخص دارای لکنت است».
در آخر میخواهم با مطالعهی کلی این کتاب، در جریان قرار بگیرید که مسیر درمان «دوازده قدم» روندی تکاملی است؛ بنابراین مدام از فرد درمانجو در مورد درمانش «سؤال و جواب» نکنید و او را مورد «بازخواست» قرار ندهید تا فرد قدمبهقدم و با آرامش و لذت بیشتری مسیر درمان خود را طی کند و شاهد پیشرفت روند درمان خود باشد.
هنگام صحبت کردن فرد دارای لکنت، شما به سهم خود
با انجام کارهای زیر بیشترین کمک را به او خواهید کرد: × شنوندهی خوبی بودن × احساس خوب داشتن × عدم انتقال حس ترحم × مهیا کردن محیطی آرام و به دور از تنش در خانواده (کم کردن عوامل تنشزا) |
- برخورد خانواده
شخص دارای لکنت به جهت فشارهای روانی و ذهنی متعدد و مستمری که متحمل میشود، بهطور معمول پنهان کاریهای متعدد و پیدرپی دارد که شناخت و درک احساسات و واکنشهای شخص لکنتدار را برای خانواده و بخصوص والدین پیچیده و گاهی ناممکن میسازد.
اغلب والدین میتوانند عوارض لکنت را در فرزند خود مشاهده کنند؛ عوارضی مثل «زودرنجی»، «پرخاشگری»، «گوشهگیری»… ولی نمیتوانند آن را به خوبی ریشهیابی کنند و دیدگاه آنها این است که:
ـ پسرم تو که میگی لکنت داری، خوب داشته باش ولی چرا بیخودی عصبانی میشی؟
و فرزند برای این سؤال نه میتواند و نه میخواهد پاسخی بدهد. اگر هم جواب درستی بدهد، «چه کسی میتواند درک کند».
والدین علت رفتارهای فرزند خود را فقدان «اعتمادبهنفس» او میدانند و برای قوت قلب بخشیدن و نیز بیاهمیت جلوه دادن مشکل، با دیدگاهها و معیارهای خود مدام جملات زیر را زمزمه میکنند:
- تو هیچ مشکلی نداری… خیال میکنی که لکنت داری… باید اعتمادبهنفس داشته باشی.
- بیخودی به خودت تلقین میکنی که نمیتونم، تو برای اینکه نری خرید، لکنت رو بهانه میکنی…
- تو که میگی نمیتونی سلام کنی، پس چطور حالا گفتی سلام؟
اما شنیدن این جملات که نشان از دلسوزی و نوازش والدین دارد، همچون پتکی بر سر فرزند فرود میآید!
در این حالت جوانی که در این بنبست گرفتار آمده، حاضر نیست در مورد مشکل خودش با افراد خانواده صحبت کند. از طرفی آنها نیز با مشاهدهی حساسیت و موارد دیگر، ترجیح میدهند با سکوت خود به این چالش همیشگی پایان دهند و به همان نصایح اکتفا کنند. بااینهمه، توقع باطنی فرزند چیز دیگری است. او انتظار دارد که افراد خانواده همیشه رعایت حال او را بکنند و مراقب وضعیت خاص وی باشند.
فرد دارای لکنت دچار گفتگوهای ذهنی میشود و تکرار مداوم این جملهها در ذهن او مفهوم ناخوشایندی دارد. گفتگوهایی همچون:
«حتی خانوادهات که تنها پناهگاه تو هستند هم، نمیتوانند مشکل تو را درک کنند…»؛ و این گفتگوی ذهنی میتواند برای روحیهی تضعیف شدهی او پایان همهچیز باشد.
کسانی که میخواهند با نصیحت، توصیه و راهکار به جنگ لکنت بروند، در واقع ندانسته فاصلهی ارتباطی و احساسی خود را با شخص لکنتدار دورتر و دورتر میسازند.
بنابراین نباید از دیدگاه و استدلال «خود» به مشکل او نگاه کرد و این هنر ظریفی است که مشکلات فرزند را از دید خود «او» نگاه کنیم.
باید درک کرد کسی که سالها دستوپا زدن در دریا را آموخته است، نمیتواند یک مرتبه به فرمان ما شناگر شود و به ساحل امن نجات بیاید؛ و این نکته مهم و جدی و ضروری است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. کافی است نظرات دوستان لکنتی گروه درمان را بدانیم:
دردناکترین ضربهای که از لکنتم دریافت کردهام، مربوط به مواقعی است که افراد خانوادهام با توصیهها و شعارهایشان نشان میدادند که نمیتوانند مشکل مرا درک کنند.
- وظایف خانواده
اولین وظیفهی خانواده «افزایش اطلاعات» خود در مورد مشکل «لکنت» است؛ زیرا تا روند و ماهیت مشکل را ندانیم، نمیتوانیم «کمک کننده» باشیم؛ بنابراین:
- باید بدانید که لکنت یک ضایعه یا اختلال فیزیکی نیست و هیچ یک از اعضای فرد دچار نقصان نیست و به کمبود خواب، ویتامین، مواد غذایی، مزاج… هیچ ارتباطی ندارد؛ بلکه فقط و فقط یک عادت شرطی شده است و بس؛ و از آنجایی که انسان موجودی عادت پذیر است، هر عادتی را میتواند با تمهیدات و شیوههای خاص خود تغییر دهد.
- افزایش اطلاعات به شما این امکان را میدهد که مسئله را قابلحل بدانید و آن را راحتتر بپذیرید. در صورت عدم پذیرش این موضوع، رفتارهای خاصی در افراد خانواده به وجود میآید که آسیبهای دیگری را به آنها تحمیل میکند.
- افزایش اطلاعات موجب میشود فشارهای روانی سنگین، واکنشها و پچپچ اطرافیان را بهتر تحمل کنید. اگر تا اینجا پیش رفته باشید، دیگر لکنت فرزند را بلای آسمانی یا ننگ فامیلی نمیدانید. در این صورت چیزی برای مخفی کردن هم باقی نمیماند و به زودی متوجه خواهید شد که فقط یک مشکل وجود دارد و آن هم «لکنت» است. فقط همین. پس انرژی خود را برای درمان آن حفظ کنید.
- دقت داشته باشید که رفتارها و واکنشهای پنهانی افراد خانواده به فرزند چنین القا میکند که وجود او موجب سرشکستگی آنان است.
- از هرگونه توصیه و نصیحت و راهکارهای «گفتاری، رفتاری، شخصیتی» بپرهیزید. مراقب باشید که هرگونه پچپچ یا نگاه زیرچشمی دلسوزانه از دید شخص لکنتی مخفی نمیماند؛ زیرا حساسیت زیاد و قدرت پیشبینی او کوچکترین حرکات شما را زیر نظر دارد و تمام آنها را درک میکند و از دلسوزی شما بسیار متأثر و آشفته میشود.
- با «ملایمت»، «اعتمادسازی» و فراهم کردن تمهیدات لازم او را وادار کنید تا دربارهی لکنت خود و فشارهایی که متحمل میشود، با شما درد و دل کند و حساسیتها، ضعفها، نگرانیها، پنهانکاریها و آرزوهایش را به شما بگوید. اگر اعتماد او جلب شود، بالاخره خواهد گفت که: «تحمل این وضع برایم بسیار سخت است و بزرگترین آرزویم درمان لکنت است».
- شأن خانوادگی
بزرگترین خدمت، بزرگترین بخشندگی، بزرگترین صحبت و بزرگترین کاری که والدین میتوانند در طول زندگی برای فرزند لکنتدار خود انجام دهند این است که او را یاری دهند تا از این «زندان» آزاد شود. هیچچیز غیر از «درمان» نمیتواند به فرزند آرامش ببخشد و او را از حالت واکنشی به زندگی بازگرداند. متأسفانه خیلی از خانوادهها لکنت را کسر شأن خانوادگی خود میدانند. آنها به علت گریز از واقعیت و اقدام به درمان با معیارهای خود، راه دیگری پیدا میکنند و «خرید خودرو»، «ازدواج»، «خرید خانه»، «حرفه و مشاغل دهان پرکن» و… ازجمله راهحلهای آنان است. اگر آنها میدانستند که تمامی مشکلات فرزندان داری لکنتشان ریشه در «عادتی شرطی شده» دارد، شاید راه دیگری را در پیش میگرفتند.
- مشاجرات خانوادگی
کودک با مشاهدهی مشاجره در خانواده، علاوه بر وحشت، احساس ناامنی خواهد کرد. توصیه میشود که اختلافات خود را در حضور کودک مطرح نکنید. (شاید در این فاصله مشکل خودبهخود حل شود). ازنظر کودک چه با او دعوا کنید چه ناظر دعوای شما باشد، یک مفهوم دارد: «احساس ترس و ناامنی». حتی نوجوانان و بزرگسالان هم وقتی شاهد مشاجرات خانوادگی باشند، در وضعیت خاص روانی قرار گرفته و لکنتشان به شدت عود میکند.
- تأثیر والدین / مادر
از ویژگیهای مادر، ارزیابی کودک خود و دغدغههای ناشی از آن است. هنگامی که مادر گفتار شکستهی کودک خود را با بچههای دیگر مقایسه میکند، به تدریج نگرانیهایش افزایش مییابد؛ بهویژه آنکه چندین مرتبه اقدام به درمان کرده و نتیجه نگرفته باشد.
این نگرانیها ممکن است تا مرحلهی افسردگی و فراتر از آن نیز پیش برود. در این وضعیت، مادر بیش از فرزند نیازمند کمک برای کسب آرامش است؛ ولی هیچ چیز غیر از اطمینان از بهبود یافتن فرزند نمیتواند مادر را آرام سازد. از طرفی تا مادر آرام نگیرد، نمیتواند در برنامههای درمانی و کمکرسانی به فرزند خود مشارکت کند.
بنابراین بهتر است همگام با برنامههای درمانی کودک، درمانگر، چنین مادری را در ارتباط با سایر مادرانی قرار دهد که وضعیتی مشابه او داشتهاند و اکنون فرزندشان بهبود یافته است. در این صورت همان «دیدگاه مقایسهای» که مادر را از پا انداخته بود، سبب بهبود او میشود. این دیدگاه مقایسهای برای شخص لکنتدار حامل این پیام مهم است که «میتوانی ببینی که هزاران هزار نفر مثل تو با این مسئله روبرو بودهاند و الان از این مرحله عبور کرده و گفتارشان بسیار روان شده است؛ پس با مسئلهی کاملاً قابلحلی روبرو هستیم».
1 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
به نظرم این مقاله ارزشمند رو نه تنها اعضای خانواده بلکه کل مردم جامعه باید بخونن تا بدونن هنگام مواجهه با یک فرد دارای لکنت چه واکنشی نشون بدن.
من نه تنها در جمع خانواده بلکه در جامعه هم غریب بودم.
واکنش های منفی اطرافیان و جامعه کاری کرده بود که دلم فقط تنهایی میخواست.
نصیحت های دلسوزانه اطرافیان که واقعا مثل پتکی بر سرم بود.
رفتارهایی که از سر ناآگاهی داشتن، موقع صحبت خودشون رو با گوشی یا چیزی مشغول میکردن و من انگار برای دیوار حرف میزدم.
توصیه هایی که تو چیزیت نیست فقط داری خودت رو میترسونی،صحبت کردن که ترس نداره.نترس و صحبت کن. و من نمیتونستم بگم همونجور که وقتی سردرد هستین کسی بهتون نمیگه سردرد نداشته باش، دست خودته، خوب باش، منم نمیتونم موقع صحبت اون فشار ناشی از ترس رو کنترل کنم . و انتظار بیجایی دارین از من.
چقدر جملات این مقاله فوق العاده و از عمق وجود من بود.چقدر زیبا احساسات و انتظارات یک فرد دارای لکنت بیان شده بود.
واقعا نه تنها افراد خانواده بلکه همه مردم باید اینو بخونن.
یادمه تو مطب دکتر رفته بودم و تا میخواستم صحبت کنم نتونستم و دکتر گفت میخوای بنویسی مشکلت رو و من گفتم آره ، وقتی نوشتم، یکم دارو برام نوشت و وقتی میخواست توضیح بده در موردش انگار با یک فرد عقب افتاده صحبت میکنه، از آخر گفت فهمیدی چی گفتم؟ و من درحالی که بغض گلوم رو گرفته بود گفتم آره فهمیدم 😭
یا وقتی زنگ زده بودم بیمارستان و میخواستم بگم با خانم … کار دارم، تا گفتم با خانم .. دیگه بعدش رو نتونستم و طرف با عصبانیت گفت مگه من اینجا بیکارم که تو داری فکر میکنی، هر وقت یادت اومد با کی کار داری اونوقت زنگ بزن و با عصبانیت گوشی رو قطع کرد 😭
کل مردم جامعه نیاز دارن تا بدونن لکنت چی هست و چطور باید باهاش برخورد بشه.
واقعا دردی که نمایان نیست.
یک درد پنهان